عشق مجنون |
|||||||||||||||||
سه شنبه 15 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 17:3 :: نويسنده : بهنام
از دیــــدار تـــو بــــاز می گردم با دســـتهایی که در دستهــــایم جـــا ماندهاند و حــرفهـــایی که در دهــــانم ... از دیدار تـــو بـــاز مـی گردم با چشـــــمهــــایی ، که راه خـــانه را بـــاز نمیـشنـــاسد ... کسی در رگهـــایم راه می رود کسی در قلـــبام میایـستــد و در جیـبهایم دسـتیست که بـوی ِ عشـق میدهد! در آیینه نگاه میکنم تـــو را مــیبینـــم.
دو شنبه 14 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 19:18 :: نويسنده : بهنام
❤ روزهـــــــ ـــــــا ... ❤ ❤ ﻣﺎﻩ ﻫـــ ـــــﺎ ...❤
❤ ﺳﺎﻝ ﻫـ ـــﺎ ... ❤
❤ ﺧﻮﺍﻫــــﺪ ﮔﺬﺷــــﺖ ... ❤
❤ ﻭ ﻣــــﻦ ﺗــــﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫــــﻢ ﺑﺨﺸﯿــــﺪ ... ❤
❤ ﺍﻣــــــــﺎ ﺗــــــــﻮ ...! ❤
❤ ﺧــــﻮﺩﺕ ﺭﻭ ﺑﺎﺑــــﺖ ﺗﻤــــﺎﻡ ,❤
❤ " ﻧﺎﻣــــﺮﺩﯼ ﻫﺎﯾــــﺖ " ❤
❤ ﺧﻮﺍﻫــــﯽ ﺑﺨﺸﯿــــﺪ ..... ؟! ❤ ![]() دو شنبه 7 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 11:6 :: نويسنده : بهنام
دارم تموم دردهایی رو که واسم جا گذاشتی می کشم
نه با قلمو نه با رنگ و نه روی بوم
بلکه با دل
با خون
و روی دوشی شکسته!
![]() جمعه 4 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 17:50 :: نويسنده : بهنام
چـقـــــــــــدر خـوبـه
پنج شنبه 3 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 18:12 :: نويسنده : بهنام
حســــرت یعنی خواستن تـــــــو که داشتن نمی شود هیـــچوقـــــــــت !!!
کاش می شد بفهمی...
این روز ها چقدر هواییت شدم...
کاش لااقل می تونستی اشک هایی که از فراغت،روی گونه هایم میلغزد پاک کنی...
این روز ها دیگر هر صدایی که می آید منتظرم تو باشی
آتشی در سینه دارم که جز دیدن رویت آرام نمیشود
آه...طولانی شد این عطش
![]()
بـرایــت رویــاهــایـی آرزو میکـنـم تـمــام نـشـدنـی ![]() سه شنبه 18 فروردين 1394برچسب:, :: 11:52 :: نويسنده : بهنام
بــــاید بــاور کنــیم !
دو شنبه 13 بهمن 1393برچسب:, :: 11:39 :: نويسنده : بهنام
همه میگن که میری منو ترکم میکنی نمیدونن بیشتر از هر کی تو درکم میکنی نمیدونن منو تو جونمون بسته به هم نمیدونن تو تمومه غمامو کم میکنی همه میگن نباید به تو وابسته بشم آخه مگه میشه من از عشق تو خسته بشم اونا که نمیدونن منو تو عشق همیم تازه میخوام همونکه عشقم ازم خواسته بشم یا هیشکی یا تو میخوام نگاتو از من نگیری اون خنده هاتو این دل به جز تو عشقی نمیخواد میخوام صداتو یا هیشکی یا تو با هیشکی یا تو یا هیشکی یا تو دارم هواتو از تو میگیرم دردو غماتو از من نگیری این خاطراتو میخوام چشاتو یا هیشکی یا تو با هیشکی یا تو
شنبه 4 بهمن 1393برچسب:, :: 10:11 :: نويسنده : بهنام
میدانی رفیق . . .
نه زیبایم . . .
نه مهربان . . .
فراری از دختران آهن پرست
و پسران مانکن پرست . . .
فقط برای خودم هستم . . .
خوده خودم . . .
صبورم و سنگین . . .
سرگردان . . .
مغرور . . .
قانع . . .
با یک پیچیدگی ساده . . .
و مقداری بی حوصلگی زیاد . . .
برای تویی که چهره را میپرستی نه سیرت آدمی را . . .
هیچ ندارم . . .
راهت را بگیر و برو . . .
حوالی ما توقف ممنوع است . . .
![]() شنبه 27 دی 1393برچسب:, :: 9:3 :: نويسنده : بهنام
اشکم جاری می شود...
پنج شنبه 25 دی 1393برچسب:, :: 9:19 :: نويسنده : بهنام
تـــوی ایــن دنـیــای ســرد و بـی روح ، مــیـون ایــن آدمــای دورو تــوی وحـشـت شبـای تـاریـک و بـیـصـدا ، مـیــون شـلـوغیپــر هـیـاهـوی خـیـابـونـا هــنـوزم دلــم مـیـتـپــه واســه تـــو ♥
. . . بـا ایـنـکـه نمـی خــوام یــادی ازت بـمــونـه ، امــا بــازم مــیـون ایـن جـمـعـیــت هــر بـار بــه دنـبـال یــه نـگاه آشــنـامـیـگــردم یـه نــگاه کــه دلــمـو دوبــاره بـلـرزونــه . . . بــه دنـبــالــت تــوی یــه مـشــت آدم بـی روح می گــردم ، بــه امــیـد ایـنـکـه " رفـتـنـت " یــه دروغ مــحـض و یـه کـابــوس تـمــوم شــدنـی بـاشــه . . . دلــم مـیـخــواد بــازم بـهــم بـگـی کـه کـنــارمــی و هـسـتــی . . . امــا . . . حـیــف کـه هـیــچـی جــز یـه تــلاش بـی نـتـیــجـه دسـتـگـیـرم نـمـیـشـه . . .
پنج شنبه 18 دی 1393برچسب:, :: 18:24 :: نويسنده : بهنام
بی قرارم امشب ...
دلم آغوشت را میخواهد،
تا در آن آرام و رام گوش کنم به صدای قلبت.
و زندگی کنم درهوای نفس هایت،
و عاشق تر شوم.
و نفس هایم به شماره بیفتند
و بیقرار تر شوم…
دلم میخواهد باز
تو باشی
و من
همین وبس…!
![]() یک شنبه 14 دی 1393برچسب:, :: 17:53 :: نويسنده : بهنام
تــنـهـايـی يـعـنـــی :
عـــــــاشقـشـــــی !
ولـی حـق نـــــداری بـهــش نـزديـــک بـشـی ؛
چــــون "اون" ديـگــــه تـنـهـــــــا نـيـسـت .
![]() از چه میترسی بانو باورهای پلید
یا ...
آماده نیستی دل بسپاری
به من
که عارفانه دل سپردهام به عشق تو
خودِخود خواستنی
بودن بی تو خطای قاتلی ست
میترساندم از خودم و خیال بی تو
![]() درباره وبلاگ ![]() 59/07/09 *************************** به تو که میرسم مکث میکنم … انگار در زیباییت چیزی را جا گذاشته ام مثلا در صدایت آرامش ، در چشمهایت زندگی ! نمی دانم چشمانت با من چه کرد ؟ فقط وقتی که نگاهم کردی چنان دلم از شیطنت نگاهت لرزید که حس میکنم چقدر زیباست فدا شدن برای چشمهایی که تمام دنیاست … *********************** از زندگـــــی کسی حذف شدم ؛ کــــه برای داشتنش خیلی ها را از زندگــــــی ام حذف کرده بودمــــــــ . . . . . . . -------------------------------------------------- چقدسخته همه روخط بزنی تا به یه نفربرسی غافل ازاینک تولیست اون اولین کسی باشی ک خط خوردی! ------------------- به کدامین گناه ناکرده.. تازیانه می زنی بر اعتمادم زیر پایم را زود خالی کردی . سلام پر مهرت را باور کنم. یا پاشیدن زهر نا مرديت را خنجری از پشت در قلبم فرو رفت پشت سرم را نگاه کردم .. کسی جز تو نبود .,...,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,. خــבایا...رۅزگــــارت با من ۅ احســــاسم بــב تا ڪــرב٬ بــב...!!! <<<<<<<<<<<<<<<<< می ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﺭﺩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺍ میﮐﻨﺪ، ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ .. ﭘﯿﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺒﺘﻼ ﻧﺸﺪﻩ بودند ... ************** دلی که شکستی را گچ چاره نکرد، گل گرفتمش . . . ********* ساده بودم که تو را ساده تجسم کردم درد لبخـند تـو را بـا گریـه تبـسم کـردم آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها ![]() نويسندگان
|
|||||||||||||||||
![]() |